از مناطق بیار زیبا و دیدنی شهرستان کلیبر می توان به قلعه جمهور اشاره کرد که امروزه به نام قلعه بابک معروف است. این بنا در زمان ساسانیان احداث شد و نام خود را از اسم بابک خرمدین گرفت .

قلعه بابک در بالای کوهی به ارتفاع ۲۳۰۰ متر قرار دارد و از هر طرف بوسیله دره های عمیقی با 400 تا 600 مترعمق احاطه شده از این رو نزدیک شدن وسایل قلعه کوب ، منجنیق و آتش افکن به این قلعه تقریبا نا ممکن بوده و تنها از یک سو راهی باریک و صعب العبور جهت دسترسی به این قلعه وجود داشته است.

این صعب العبور بودن قلعه ها به دلیل عدم دسترسی راحت به بنا ها در جنگ های دوران گذشته بوده و تقریبا در بسیاری از قلعه ها شاهد آن هستیم. فاصله این معبر تا باروی قلعه در حدود 200 متر است و در روبروی آن واقع شده. از همین نقطه است که سختی راه، ابهت خاص این قلعه رفیع و موقعیت خیره کننده آن سبب شده تا بینندگان بسیاری را از نقاط مختلف دنیا به سمت خود بکشد. برج و بارو های این قلعه از سنگ صابون با ملات ساروج استوار شده و باروهای آن نیز از سنگ خارا ساخته شده اند.

موقعیت قرارگیری این بنا بر فراز قله کوه باعث شده بود که یک سپاه ۲۰ نفره بتوانند از پس تجاوز و حمله سپاهی ۱۰۰ هزار نفری برآیند؛ زیرا بعد مسافت اجازه نمیداد که تیر و کمان و اسلحه آن زمان به نگهبانان و سربازان قلعه آسیبی برساند. این موضوع از نبوغ نظامی و آگاهی و درایت سازنده آن حکایت دارد. همین موقعیت استراتژیک قلعه و مسیر صعبالعبور آن برای نیروهای دشمن، از جمله عواملی بودند که به بابک خرمدین در ساماندهی مبارزات و سنگر گرفتن در این محل کمک کردند.
داستانها و افسانههای زیادی درباره زندگی و مرگ بابک خرمدین وجود دارد. با وجود پژوهشهای زیادی که راجع به او و فعالیتهایش انجام شده؛ هنوز نتیجه واحدی به دست نیامده است. اطلاع چندانی از محل تولد بابک خرمدین وجود ندارد؛ هرچند ظاهرا زمان تولدش به حدود بیش از ۱۲۰۰ سال قبل برمیگردد. طبق برخی از روایات او در دوران جوانی جانشین رییس گروه خرمیان میشود و ریاست گروه را به دست میگیرد. خرمیان که به آنها سرخ جامگان یا خرمدینان نیز میگفتند، با خلفای عباسی مبارزه میکردند.
بابک و گروهش، که قلعه بابک محل اصلی فعالیتهایشان بود، بیش از ۲۰ سال به مخالفت و مبارزه با خلفای عباسی مشغول بودند و توانستند بر قسمت بزرگی از آذربایجان مسلط شوند. بابک سرانجام در جنگی که با سردار افشین داشت، در سال ۲۱۶ شکست خورد و در نهایت دستگیر شد.
افشین باوجود ایرانیبودن، ذلت خدمت معتصم، خلیفه عباسی را به جان میخرد و برای خوشخدمتی و تسلط بر خراسان، بابک را با خدعه و نیرنگ اسیر میکند. در همان سال نیز به دستور خلیفه، دست و پایش قطع و سپس اعدام میشود.
گفته میشود که این سردار ایرانی پس از قطع دست راستش، با دست دیگر خون دست قطعشدهاش را بر چهره خود می مالد. معتصم علت این کار را جویا میشود و او پاسخ میدهد که با این خون، صورت خود را سرخ کردم تا تصور نکنی که زردی رنگ صورتم بهخاطر ترس از مرگ است.
آوازه رشادتهای بابک و یارانش فقط به آذربایجان محدود نشد و ماجرای قیام خرمدینان بهشکل افسانههای جذابی از هند تا قلمرو رومیان و… گسترش یافت.